سناریو سونگمین

[وقتی اولین بار پیش هم میخوابید ...]
پارت ۱

اولین شبی بود که بعد از جدی‌تر شدن رابطتون، قرار بود کنار هم روی یک تخت بخوابین.
چراغ اتاق خاموش بود و فقط نور کم چراغ خواب فضا رو نرم کرده بود ، هوا بارونی بود و قطره های باردن بی‌هوا به پنجره میخوردن ... تو لبه تخت نشسته بودی و با گوشه لباس‌ت بازی می‌کردی. سونگمین کنار تخت ایستاده بود و گوشیشو چک می‌کرد .
— راحتی؟
سرتو تکون دادی.
+ آره…
لبخند کوچیکی زد، از اون لبخندایی که فقط وقتی واقعاً معذب یا خجالتیه می‌زنه.
روی تخت دراز کشید، با فاصله..
چند ثانیه سکوت بود.
— اگه اذیت می‌شی بگو… می‌تونم برم رو کاناپه.
برگشتی سمتش.
÷ نه ، بمون.
این‌بار فاصله کمتر شد، اما هنوز محتاط.
دستت ناخواسته به دستش خورد. هر دوتون مکث کردین.
سونگمین نفس آرومی کشید.
— میدونی… پیش خو بودن... حس خیلی خوبی داره.
لبخند زدی.
کم‌کم نزدیک‌تر شد، اون‌قدر که شونه‌هاتون به هم خورد. بعد، خیلی آروم دستشو دور بازوت گذاشت.
— شب بخیر…
+اوهوم شب تو هم بخیر
چشماتو بستی. ضربان قلبش رو حس می‌کردی. اولین شب کنار هم، بدون عجله، بدون حرف اضافه…
ولی متاسفانه هر دوتون از استرس خوابتون نمی‌برد ...

ادامه ...
.
.
.

M☆Q

#استری_کیدز #سناریو #فیکشن #لینو #مینهو #هان #هیونجین #چانگبین #جونگین #فلیکس #بنگچان #سونگمین
دیدگاه ها (۳)

سناریو سونگمین

سناریو سونگمین

سناریو سونگمین

سناریو استری کیدز

تک پارتی درخواستی

سناریو سونگمین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط